مرجع تدریس خصوصی برای همه مهارت ها و رشته ها در هر کجای ایران

مرجع تدریس خصوصی برای همه مهارت ها و رشته ها در هر کجای ایران

معلم خصوصی در هر کجای ایران اما نزدیک به خود را بیابید
مرجع تدریس خصوصی برای همه مهارت ها و رشته ها در هر کجای ایران

مرجع تدریس خصوصی برای همه مهارت ها و رشته ها در هر کجای ایران

معلم خصوصی در هر کجای ایران اما نزدیک به خود را بیابید

ورزش نقش بی بدیلی در تحقق ساحت های شش گانه تربیتی دارد

مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران گفت: المپیاد ورزشی درون مدرسه ای یکی از برزگ ترین رخدادهای ورزشی دانش آموزی است و موثرترین ، کارسازترین برنامه برای بالندگی ورزش کشور است

به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش شهر تهران؛ سومین دوره المپیاد ورزشی درون مدرسه ای و آیین اجرای سراسری ورزش صبحگاهی مدارس کشور با حضور سیدمحمد بطحایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش، مهرزاد حمیدی معاون و سلامت وزارت آموزش و پرورش، علیرضا کمرئی مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران، رضا گلمحمدی مدیرکل ورزش و جوانان استان تهران و جمعی از مسئولان آموزش و پرورش و فدراسیون های ورزشی در دبیرستان پسرانه شهید فهمیده منطقه 7 آموزش و پرورش برگزارشد.

وی افزود: امیدواریم المپیادهای ورزشی دورن مدرسه ای آغاز حرکت باشکوهی در سطح ورزش کشور باشد و بتوانیم تربیت بدنی را در نسل آینده فرهنگسازی کنیم. حضور پیشکسوتان عرصه ورزش در المپیاد ورزشی درون مدرسه ای برای این است که دانش آموزان الگوهای خود را در زمینه ورزشی پیدا کنند و با تعصی از مسیر این پیشکسوتان کار خود را پیش ببرند.

مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران ادامه داد: مراسم نمادین المپیاد ورزشی درون مدرسه ای در 4 هزار واحد آموزشی شهر تهران ساری و جاری است و المپیاد ورزشی درون مدرسه ای یکی از بزرگ ترین رخدادهای ورزشی دانش آموزی است و موثرترین، کارسازترین برنامه برای بالندگی ورزش کشور است.

وی گفت: اجرای مطلوب ساحت‌های شش‌گانه تربیتی و اجتماعی آموزش و پرورش نیازمند اجرای ورزش همگانی است که پایه آن از مدارس آغاز می‌شود.

وی گفت: امروز وقتی به سومین المپیاد ورزشی درون مدرسه ای نگاه می کنیم حاکی از آن است که گویا این رخداد ده ها سال است که این رخداد ورزشی در آموزش و پرورش اجرا می شود.

کمرئی اضافه کرد: ورزش نقش بی بدیلی در تحقق ساحت های شش گانه تربیتی که در سندتحول بنیادین آمده است دارد.

مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران اظهار داشت: طی 10 سال گذشته به بحث مجلس دانش ‌آموزی توجه شده و یکی از صاحت ‌‌های شش گانه سند تحول بنیادین به بحث تربیت بدنی اختصاص پیدا کرده است.

المپیاد ورزشی در مدارس

چه چیزی بهتر از شنیدن پیشرفت بچه ها در زمینه های ورزشی، زیرا همان طور که آینده سازان کشورمان در تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی فیزیک، تدریس خصوصی شیمی، تدریس خصوصی زیست، تدریس خصوصی عربی و تدریس خصوصی زبان باید پیشرفت کنند به ورزش نیز باید بسیار اهمیت دهند زیرا سلامت جسم در کنار بقیه مقوله ها ارزشمند است.


تدریس خصوصی انگلیسی، تدریس خصوصی آیلتس، تدریس خصوصی تافل

ذوق و شوق کودکی همواره با ما است، کمی به آن بیش تر توجه کنیم

دخترم

مگه تو همون کسی نبودی یه دفتر خوشگل از اون فانتزی ها داشتی به نام دفتر عقاید و توش کلی سوال بود … ”البته سوالات غیرمجاز هم بود ”اونجا خودم دیدم که نوشته بودی می خوام پزشک بشم و همیشه میگفتی به درس زیست و تدریس خصوصی زیست و تدریس خصوصی شیمی خیلی علاقه داری… یادت میاد به همه دوستات هم اونو دادی تا برات پرکنند تا برا تو نبشه یه یادگاری ازدوران شیرین راهنمایی ودبیرستان… کجاست…کوش اون دختر؟؟؟یادت میادآقاپسرعزیز… آره خود تو سوم راهنمایی بودی عشق چی بودی … بذار بهت بگم … کانتراستریک … عجب بازی بود … به قول خودت کنار در A خف میکردی با اسنایپر و از اونجا منتظر گروه سیتی ها بودی … یادت میاد چه حالی داشت اون لحظه طرف هد شات میشد ….. الان کجایی الان فرگت چنده ؟؟؟؟ یادت میاد همیشه دوست داشتی معلم باشی بچه هارو جمع می کردی و براشون کلاس تشکیل می دادی و مثلا تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی فیزیک، تدریس خصوصی شیمی، تدریس خصوصی زیست یا تدریس خصوصی عربی داشتی  بگو ببینم دمیجت تو بازی هم میشد 10 از 100 بازی رو ریست میکردی … دلت میومد از اون مرحله به اون سختی که خیلی خوب ازش گذشتی دل بکنی … ؟؟؟ کجاست اون رمز آسپیرین تو ؟ کجاست اون روحیه و انگیزه تو واسه اینکه بتونی بازم پیش بری … خسته نشی و کولاک باشی …. الان لذت داشتن اتم تو بازی جنرال یا اون جک و جونورهای تخیلی بازی وار کراف رو وقتی توش برنده میشدی رو داری ؟ من عاشق اون موقع ات بودم … میدونی چرا ؟ چون وقتی کم میاوردی بازم مرد بودی … میرفتی و بازم باهاش کلنجار میرفتی با پیروز بشی … تو همون آدمی … دخترم تو همون دختر دل نازکی هستی که وقتی تو پارک ارم پیر مرد دست فروش رو دیدی به خودت گفتی من در مقابل این آدم مسئولم … دلت سوخت و رفتی بهش کمک کردی … با این حال که خودت پول همراهت نبود … رفتی از مامانت گرفتی و بهش دادی … الان تو کجایی بچه ……. الان که خودت همه چیز رو داری … میدونی چقدر لذت داره اگه دکتر بشی … دکتر خدایی … همون کار خیر از دستت میاد برای اون آدم چند برابر انجام بدی …. پس بدون و درک کن که تو الان باید حرکت کنی ….چون همه چیز در درون خودت هست و وقتی خودت اقیانوسی ، پس چرا گدایی قطره ای آب رو می کنی ؟ حرکت کن …. خودت میدونی باید چی کار کنی … میدونم که الان هم عروسک های بچگیت رو گذاشتی تو کمدت …. پیش خودمون بمونه … با یکی شون ولی داری هر شب هم میخوابی. هنوز هم چشم اون پیر مرد فرسوده … اون مادر فقیر و پدر شرمنده به تلاش و دستای تو هست که بتونی کاری کنی. یادت میاد با اون دختر همسایه تون که یه روز در میون میرفتین خونه هم دیگه ، کاسه بشقاب ها و وسایل خاله بازی و پخچال و ماشین لباسشویی و سماور پلاستیکی و …. رو برمیداشتی و باهاش همون سناریوی بازی دفعه قبل رو اجرا میرکردی و چقدر لذت میبردی ؟ پس چرا میگی الان از کنکور و خوندن و تدریس خصوصی ریاضی و تدریس خصوصی فیزیک و تدریس خصوصی شیمی و تمام این ها خسته شدم ؟ چرا از مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی فراری شدی؟ یادت می آد با چه عشقی کلمه های زبان انگلیسی را یاد میگرفتی و با ذوق تکرار میکردی اما الان ذوقت به تدریس خصوصی زبان، تدریس خصوصی انگلیسی، تدریس خصوصی آیلتس و تدریس خصوصی تافل پایین اومده؟ یادت میاد اون بچگی ها چقدر از دیدن یه کارتون لذت میبردی و حتی اگه مث راد رانر ( بیب … بیب ) تکراری هم بود بازم نگاهش میکردی الان هم ولت کنند دوست داره عمو قناد و شکرستون ببینی .. مگه نه ؟ یادت میاد که چقدر وقتی کلاس زبان داشتی به بقیه بچه ها در تدریس خصوصی انگلیسی تدریس خصوصی زبان کمک می کردی؟  یا سر کلاس های ریاضی  با حوصله به بچه ها نکته های کوچیک تدریس خصوصی ریاضی رو می گفتی؟ ولی خوب الان بزرگ شدی و باید با همون ذوق بچگی بچسبی به چیزای دیگه ای که میخواد آینده ات رو بسازه …. به تک تک لحظلات قبلت نگاه کن …. دم به ساعت تو کوچه بودی … از استپ هوایی زوو … گل کوچیک گرفته و شاید هم قبلش کارت بازی و تیله بازی …. تمام عشقت این بود که پسر خوبی بشی تا اولین ماشین کنترلیت رو برات بخرن … ار همونایی که پسر داییت داشت … یادت میاد شب و روز خوابش رو میدیدی … من از تو همون آدم او انتظار دارم … کسی که با هدفش زندگی کنه  …. خودت رو پیدا کن …. پسر عزیزم … پا عوض کردن رونالدینیوی و دریبل زیدانی رو چقدر تمرین کردی که بتونی تو مدرسه انجام بدی… یادت میاد رفتی تی شرت ورزشی پرسپولیسی ها که تبلیغات اون روزاش “تیدی”بودروخریدی وشماره بازیکن محبوب ترو تابخوای خودت رو بهشخصیت واستیل بازی اون نسبت بدی،پس چرا الان خودت روشبیه یه کنکوری تاپو فوق العاده نمی کنی ؟ … یادت میاد سر یه گل با رفیقات بحث میکردی و بعضی وقت ها هم بازی بهم میخورد … الان هم همون اندازه پیگیر باش …قلعه وجودیت رو الان هم میتونی انقدر قوی بسازی تا مث خلیفه و پیگ و رت تو بازی جنگ های صلیبی غافل گیر بی انگیزگی ها نشه … دخترکم تو هم که عاشق بازی وسطی بودی قدیما … یادت هست به یه توپ که به سمتت میومد چطور نگاه میکردی … یا میتونست بهت بخوره و بسوزی و بری بیرون و یا زرنگی کنی و بگیری و بشه برات ”یه بلدارم دوسش دارم،منتظر….”اون موقع از اون توپ که شاید باعث سوختنت بشه میترسیدی که کلا بازی نمی کردی ؟ پس چرا الان به مشکلات به چشم همون توپی که میتونه برات بشه یه بل نگاه نمیکنمی …. ؟ بذار دیگه تیر آخر رو بزنم و دیگه چیزی نگم … تو قبلا اگه احتمال شانس هم وسط بودی کلی ذوق و شوق داشتی و انگیزه .الان که وقتش هست و حتی شانسی هم نیست … عزیز دل بخونی و دل بدی … مث همون سابق بچه گی هات شک نکن که میشه و میتونی به همه هدف هات برسی … من اون دختر کوچولویی رو دوست داشتم که انقدر تو خیابون نق میزد تا به بستنی قیفیش برسه … الان هم نق بزن … به مدل خودت … زوم کن رو خواسته هات … کجایی عزیز … ؟ باور داشته باش که خدا نزدیک تو هست و عاشق اینه که تو همون پویایی رو داشته باشی …. خیلی بده اگه بخوای بری تو نا امیدی و طرف شیطون رو بگیری … خدا به بنده هاش میگه : من به خاطر تو اون رو از درگاهم روندم و بیرونش کردم ، شیطان گفت خدایا من مخلص تو هستم و به تو تا آخر عمر بندگی و عبادت و سجده می کنم ولی به انسان نه … و خدا هم انقدر که تو براش مهم بودی قید شیطون با اون همه سال سابقه نیک و پسندیده رو زد .. بعد حالا انصافه تو بری و دست بندازی گردن شیطون و به خدا توجه نکنی …


وارد بازی شو ! چه چیزی را از دست می دهی ؟ همه با دست های خالی آمده ایم و با دست های خالی از این دنیا می رویم .. سرزنده باش تا با هم ترانه ای از زیبایی ها بخوانیم و فرصت هم هم اکنون هست و آری ، این گونه است که هر لحظه غنیمتیست .

تاخیر یکی از بزرگترین توهین ها نسبت به خداست و هستی است ؛ خداوند اکنون آماده است … تو میگویی فردا ! خداوند اکنون میخواد که تو موفق شوی پس، نگو فردا”شنبه” . باید هم اکنون اتفاق بیفتد …زمان دیگری وجود ندارد ؛ این همان جان کلام است … اگر میخوای بالاتر از فرشته ها بروی……


از تجربیات هم بیاموزیم

یادگیری و آموزش مقوله ای است که این روزها همه سعی دارند از قافله اش عقب نمانند. انواع کلاسها، آموزشگاهها، کتابها، استادان و شبکه های مجازی آموزش همه در تلاشند تا خدمات متنوع و بهینه ای را ارائه دهند. اما وقت و هزینه همیشه فاکتورهایی است که قبل از تصمیم گیری برای انتخاب خدمات، ذهن افراد را درگیر خود می کند. پیشنهاد استاد سلام برای شما که می خواهید سبدی پر از خدمات متنوع داشته باشید، این است که هر جا هستید بیاموزید.

اگر در کلاس و آموزشگاه هستید یا تدریس خصوصی ریاضی یا تدریس خصوصی فیزیک فارغ از اینکه معلم و استادتان چه مطلبی را از چه درگاهی به شما می آموزد، تلاش کنید از حاشیه های کلاس هم بیاموزید. مثلا نحوه ی پوشیدن لباس، طرز برخورد و یا نحوه ی نشست و برخاست دیگران.. یاد بگیرید هنگام سوار شدن به مترو چه باید بکنید. این بدیهیات را در هیچ کتاب و آموزشگاهی یاد نمی دهند  اما سراسر محیط زندگی ما پر از معلمان رایگانی است که به ما خوراک آموزشی  میدهند. بسیاری اوقات در دورهمی هایی که با دوستان خود دارید، به نکاتی برخورد می کنید که ارزش یاد گرفتن دارند. پیشنهاد می شود همیشه قلم و کاغذی نزدیک خود داشته باشید تا نکات آموزنده ی این دورهمی ها را یادداشت کنید. می توانید این مهم را به ذهن خود بسپارید.

از آنجا که آموزش هیچ زمانی متوقف نمی شود و همیشه بوده و هست مانند تدریس خصوصی ریاضی و تدریس خصوصی فیزیک، سن و سال و موقعیت اجتماعی هیچگاه مانعی برای آموختن نیست. به یاد داشته باشید همیشه برای یاد گرفتن، نیازی به شال و کلاه کردن و رفتن به آموزشگاه نیست. حتی هنگام تماشای یک برنامه ی تلویزیونی، در کسوت یک شاگرد بنشینید. هنگامی که فرزند خردسالتان از شما می خواهد به تماشای نمایش او و عروسک هایش بنشینید، انگار کنید او معلم است و شما شاگرد. از راننده ی تاکسی و اتوبوس هم بیاموزید.

بزرگترین آموزگار طبیعت است و ارزشمندترین درس، درس استقامت است و پایداری. ایمان داشته باشید که اگر بخواهید میتوانید.

استاد سلام با مجموعه ی کامل و متنوعی از خدمات آموزشی، افتخار دارد پیشنهاد دهای جذاب آموزشی در زمینه های مختلف آموزش مانند زبانهای خارجی(تدریس خصوصی انگلیسی، تدریس خصوصی زبان، تدریس خصوصی تافل، تدریس خصوصی آیلتس) دروس مدرسه مانند تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی فیزیک، تدریس خصوصی شیمی، تدریس خصوصی زیست، تدریس خصوصی عربی، تدریس خصوصی معادلات دیفرانسیل و مهارت های کسب و کار مانند تدریس خصوصی اتوکد، تدریس خصوصی تری دی مکس رابه شما ارائه کند. 

در روز جهانی اینترنت، خدمات که اینترنت در زمینه آموزش به ما داده است را فراموش نکنیم

امروز 8 آبان روز جهانی اینترنت است، بله اینترنت! همین اینترنت که همیشه با ما است.

اتحادیه جهانی ارتباطات تعریفی برای کاربر اینترنت دارد که به تازگی تغییر کرده است. در تعاریف قبلی کاربر اینترنت کسی بود که در طول 12 ماه گذشته با هر فناوری ارتباطی به شبکه اینترنت متصل باشد اما اکنون کاربر اینترنت کسی است که در طول سه ماه گذشته با هر فناوری ارتباطی به شبکه اینترنت متصل بوده باشد.

این آمار نشان می دهد که بیش تر ما کاربران اینترنت هستیم و البته اینترنت چقدر به ما نزدیک شده و شاید به نزدیک ترین دوستمان تبدیل شده باشد.

شاید تا 10 سال پیش برای پیدا کردن جواب یک سوال یا تحقیق در مورد یک موضوع از موضوعات علمی گرفته تا پیدا کردن رستوران و مکان های تفریحی باید از دوستان و آشنایان سوال می پرسیدیم و از صحیح بودن اطلاعات هم کاملا مطمین نبودیم. اما امروزه علاوه بر گرفتن پاسخ صحیح، اخبار و اطلاعات جدید را از اطرافتان تا دور ترین جای دنیا در اختار شما قرار می دهد. همین اینترنت تو خرید کردن، بازی کردن، فیلم دیدن، آشپزی کردن و غیره در کنار ما است و کمک می کند تا بهترین تصمیم را بگیریم.

این دوست که راجع بهش حرف می زنیم در تصمیمات بزرگ تر زندگی هم ما رو تنها نمی گذاره زیرا هر چیزی که به یادگیری آن نیاز داریم را به ما یاد می دهد از درس و مدرسه و دانشگاه گرفته تا مهارت ها برای پیدا کردن شغل مناسب و البته در پیدا کردن شغل هم به شما کمک می کند تا به جای اینکه به هزار جا برای کار سر بزنید رزومه خود را در یک سایت معتبر قرار دید.

و بزرگ ترین خدمت در همین روز ها است که از شدت ترافیک در ساعاتی حتی تا سر کوچه هم نمی توانیم برویم، می توانیم خرید خود یا کلاس درسی خود را که بسیار واجب هستند مانند تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی فیزیک، تدریس خصوصی شیمی، تدریس خصوصی زبان یا تدریس خصوصی آیلتس و تدریس خصوصی تافل را به منزل بیاوریم. پس می توانید به ترافیک غلبه کنید و در منزل با آرامش و با دستگاه شخصی و با توجه به سلیقه شخصیتان به کار خود برسید. فیلم آموزشی ببینید یا استاد تدریس خصوصی داشته باشد و رفع اشکال کنید و یا از طریق کلاس های مجازی کلاس درسی را به خانه بیاورید.

چقدر خوب که ما نیمه پر لیوان را می بینیم و از مزایای عالی این دوست خوب که در زمان و هزینه ما صرفه جویی می کند، در جهت مثبت استفاده می کنیم و هر روز مطلبی حتی کوچک به آموزه هایمان اضافه کنیم.

استاد سلام در روز جهانی اینترنت

استاد سلام که هدفش از روز اول همین بوده که آموزش را به بهترین شکل برای همه در فضای آنلاین پیاده کند، به هدف خود روز به روز نزدیک تر می شود و برای ارایه امکانات بیش تر تلاش می کند.

استاد سلام آماده ارایه خدمات در تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی فیزیک، تدریس خصوصی شیمی، تدریس خصوصی زیست، تدریس خصوصی عربی، تدریس خصوصی انگلیسی، تدریس خصوصی تافل و تدریس خصوصی آیلتس 

برگی از دفتر یک درس نخوان

برگی از دفتر یک درس نخوان

 اصلا نمیدونم در مورد داستانهای مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی از کجا بخوام شروع کنم ولی باید بگم … باید بگم چون دیگه نمی تونم تو خودم نگه دارم … ولش کن چرا این حرفارو میخوای بگی …تو هم بیا و شروع کن مثل فیلم ها اقدام به بدترین اعمال … ولش کن … تو آدم بشو نیستی . خدا چی بگم .. چی کار کنم … بازم شد یه غروب جمعه بازم اون غم همیشکی … یادمه اوایل خیلی ذوق و شوق داشتم وقتی جمعه میشد به خیال خودم فکر میکردم شنبه ، آره شنبه اول هفته بالاخره فردا میاد … ولی الان چی …یادش بخیر گفتم که از آزمون اول قلم میرم و ثبت نام میکنم و باهاش میخونم و ال و بل و ….

بیچاره بابام هم حرفی نزد برای هر تدریس خصوصی فیزیک و تدریس خصوصی شیمی و تدریس خصوصی ریاضی
گفت اگه در زمینه مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی فک میکنی لازمه من حرفی ندارم … الان چه جوری تو چشماش نگاه کنم … آخه دیگه سنی ازش رفته … خودم هم میدونم که بعد از بازنشستگی دیگه اون شغل سنگین رو انتخاب نمی کرد … همش به خاطر من بود … بنده خدا دلش خوشه داره برای من خرفت شرایط خوب را در همه مورد حتی تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی زبان و تدریس خصوصی انگلیسی داره فراهم میکنه که درس بخونم …. خاک بر سرت … با بابات هم رو راست نبودی … بیچاره چقدر جلوم شرمنده شد وقتی اول سال خرج و دخل کلاس کنکورهای بچه های مردم رو بهش گفتم و ازش بازخواست کردم که چرا منو از اول نفرستاده غیرانتفاعی توپ . ولی داشت چک و قرارداد خرج و دخل کلاس کنکور و آزمون را میداد و امضا میکرد ، دقیقا میشد از چهره اش خوند که چقدر استرس پاس کردن اونا رو داره . 
بالاخره نمیگم وضعمون خیلی بده ولی خوب پول تو خونه ما از اولش با حساب و کتاب اومده . دیگه خسته شدم، این پارک هم شده برام مرور جمعه های یه هفته در میون که از 7 از خونه میزنم بیرون و دم ظهر برمیگردم … مث مترسک … آره مثلا باید میرفتم آزمون میدادم …دیگه روم نمیشه اونجا هم برم .. آخه چی شد … چی شد به من ؟ دیگه از مرورش هم خسته شدم خیر سرم اون همه ادا و افه اومدم که من دانشگاه آزاد برو نیستم و جنمش رو دارم و میخونم واسه دولتی با همه کلاس خصوصی ها با تدریس خصوصی شیمی یا تدریس خصوصی ریاضی خوبی کخ داشتم، با تدریس خصوصی زیست خوبی که داشتم، به بابام اگه این وسط می گفتم برای کنکورم تدریس خصوصی اتوکد و تدریس خصوصی تری دی مکس هم می خوام نه نمی گفت! … الان فکر میکنم که همون آزاد هم اگه ازم امتحان بگیرن هیچی نمیشم …بدتر از همه اینه که وقتی اون خواهر کوچکترم ازم یه سوال درپیت حتی اول ، دوم دبیرستان هم میپرسه به خیال خودش چون من کنکوری ام و دیگه الان اینا رو فوت آبم … اولش نمیتونم حلش کنم … به قول خودمون لازمه یه تقلب به درسنامه اش بزنم. برام تکراری شد روزها و هفته ها … دیگه کارم از امروز و فردا کردن و شنبه کردن ها و … گذشته … من انگار محکوم شدم به فنا ….آخه چند سال باید عقب بمونم … چقدر باید به خودم و خدا قول بدم و بازم دست دست کنم … از خودم متنفرم … دیگه بدم میاد ولی این غرور لعنتی و ترس اجازه نمیده بیام و جلوی بابام و مامانم بگم … ”منومیبینی … میبینی پشت کنکور موندم … آره هیچی نشدم … هیچی … همون پارسالشم بهونه آوردم که کنکور اتفاقی خراب شد ….”دیگه… برای کلاس کنکور و تدریس خصوصی و معلم خصوصی و کلاس خصوصی  کارم شده چاپ کردن از رو تخته وایت برد و هیچی نمی فهمم … آخه خودم میدونم که چیزی از قبلش نخوندم چقدر استاد تدریس خصوصی فیزیک بهم می کفت باید خودت هم مرور کنی، سر تدریس خصوصی زبان هم همیشه میگن که برای تدریس خصوصی انگلیسی باید خودت هم تلاش بکنی… سر آزمون ها هم فقط تو فکر تقلب و اینکه چشمای دزدم یه لحظه بره رو پاسخنامه کناری و از روش چند تایی رو شکار کنم … امتحانات معلمارو هم که نگو … از الان تو افسردگی پاس کردن فیزیک هستم، بعد از اینهمه کلاس خصوصی فیزیک و تدریس خصوصی ریاضی !
البته تابلو هست که معدله زیر 16 هست وای مثل وقتی که بعد کلی تدریس خصوصی آیلتس یا تدریس خصوصی تافل بخوای به بقیه بگی نمرم شده مثلا 3 ولی خوب بازم برای اون بیچاره ها گفتم که مامان من من دارم واسه کنکور میخونم و معدل چهارم مهم نیست و حتی شاگرد اولمون هم کم شده … خیلی برام سنگینه وقتی پسر خاله و عمه میپرسن که خسته نباشی … چه خبر از کنکور … داری کورمیشی انقدر که درس میخونی و منم با فراموشی مدرن خودم و با یه لبخند تصنعی میگم بله … قسمت بدش اینه که که میگن ایشالا امسال تهرانی دیگه …. نه دیگه هیچ جوری امیدی نیست …این همه کتاب و …. تازه فک میکردم میتونم واسه هر درس همش رو بخونم و کار کنم … خیر سرم …ولی الان فقط باید یه دستمال بردارم و برم تار عنکبوت هاش رو پاک کنم . تازه یه چیز جالب بین خودمون باشه با این همه فلاکت چه شخصیت نارسیستی (خود شیفتگی) هم دارم. خودت هم میدونی هیچی نیستی … هیچی … الان همش فکر و خواب و خیال هست . انقدر سستی ها درم ریشته دونده که رفتم به سمت مسکن ها … هم مسکن های جسمی و هم روحی . دلم میخواد گریه کنم که چرا ولی میدونم که هیچ چیز در داستانهای مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی تغییر نمیکنه و درست نمیشه تا خودم همت نکنم. همون جور که از اول سال تا حالا هیچی تغییر نکرد .تودرسخوان سال های قبل الان شخصیتت مثل ی آدم برفی بعد از ی روز آفتابی هست . هر لحظه که میگذره انگار داره ازش میره ه ه . دیگه یه جورایی برام همه چیز محرز شده که این روزها هم میاد و میره و تموم میشه . همون جوری که روزها و هفته های و ماه های تقویم رو دیوار اومد و رفت و چیزی نشد. چقدر امید داشتم به اینکه این آزمون رفت ولی میشیم و درست و حسابی واسه آزمون بعدی میخونم باز مثل هر امتحان آیلتس بعد از کلاس های تدریس خصوصی آیلتس یا تدریس خصوصی تافل که میگذره و از این به بعد …. چی بگم که هر روز پول بستنی دابل چاکلت بالا و بالاتر میره و بازم لیونل مسی توپ طلاش رو گرفت و و جشنواره فیلم فجر هم به جاهای جالبش داره ؛ ولی من هنوز تو مرحله مقدماتی خودم موندم . یه روزایی آزمون نمیدادم و میگفتم تابستون بیشتر از آزمون میخونم و پیش میرم ولی آخرش دیدم هیچی …حتی کار بجایی رسید که گفتم تو خونه بمونم و فردا جمعه آزمون ندم … چرا ؟ چون فکر میکردم که برم چون ترازم بد میشه … حالم گرفته میشه … کم کم این تبدیل شد به اینکه نمی رفتم … چون اصلا چیزی بلد نبودم که برم و ازش تستی جواب بدم و وقتم گرفته میشد … خودمونیم چه دم از وقت هم میزدم انگار تو اون چهار ، پنج ساعت اگه خونه بودم می شستم و درس می خوندم.